معنی فارسی ineconomy

B1

وضعیتی که در آن منابع به طور مؤثر استفاده نمی‌شود.

The condition of being inefficient in the use of resources.

example
معنی(example):

گزارش به ناکارآمدی شیوه‌های آنها اشاره کرد.

مثال:

The report highlighted the ineconomy of their practices.

معنی(example):

ناکارآمدی معمولاً به هدر رفتن منابع منجر می‌شود.

مثال:

Ineconomy often leads to wasted resources.

معنی فارسی کلمه ineconomy

: معنی ineconomy به فارسی

وضعیتی که در آن منابع به طور مؤثر استفاده نمی‌شود.