معنی فارسی inebrious
B1مربوط به مستی یا نشئگی.
Characterized by drunkenness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شب مستی با داستانهای خندهدار به پایان رسید.
مثال:
The inebrious night ended with hilarious stories.
معنی(example):
او اغلب ماجراجوییهای مستی خود را به یاد میآورد.
مثال:
She often remembered her inebrious adventures.
معنی فارسی کلمه inebrious
:
مربوط به مستی یا نشئگی.