معنی فارسی ineffableness

B1

ناگفتنی بودن، وضعیتی که نمی‌توان به راحتی آن را بیان کرد.

The state or quality of being ineffable.

example
معنی(example):

شادی او به قدری ناگفتنی بود که اتاق را روشن کرد.

مثال:

Her joy was of such ineffableness that it brightened the room.

معنی(example):

ناگفتنی بودن آن لحظه آن را فراموش‌نشدنی کرد.

مثال:

The ineffableness of the moment made it unforgettable.

معنی فارسی کلمه ineffableness

: معنی ineffableness به فارسی

ناگفتنی بودن، وضعیتی که نمی‌توان به راحتی آن را بیان کرد.