معنی فارسی ineffably

C2

به طرز ناگفتنی، به چیزی که نمی‌توان به درستی بیان کرد.

In a way that is too great or extreme to be expressed in words.

example
معنی(example):

زیبایی غروب آفتاب به طرز ناگفتنی خیره‌کننده بود.

مثال:

The beauty of the sunset was ineffably stunning.

معنی(example):

او به طرز ناگفتنی لبخند زد، گویی هیچ کلمه‌ای نمی‌توانست شادی او را توصیف کند.

مثال:

She smiled ineffably, as if no words could capture her happiness.

معنی فارسی کلمه ineffably

: معنی ineffably به فارسی

به طرز ناگفتنی، به چیزی که نمی‌توان به درستی بیان کرد.