معنی فارسی ineffaceably
C2به طرز ناپذیر، به گونهای که نمیتوان آن را پاک کرد.
In a manner that cannot be erased or removed.
- ADVERB
example
معنی(example):
جراحات ناشی از گذشتهاش بهطرز ناپذیری در حافظهاش حک شده بود.
مثال:
The scars from her past were ineffaceably etched in her memory.
معنی(example):
او بهطرز ناپذیری درباره تجربیاتش در جنگ صحبت کرد.
مثال:
He spoke ineffaceably about his experiences in the war.
معنی فارسی کلمه ineffaceably
:
به طرز ناپذیر، به گونهای که نمیتوان آن را پاک کرد.