معنی فارسی inermi
B1لحظهای که همه چیز در حالت سکون و آرامش قرار دارد.
A state of stillness or rest.
- OTHER
example
معنی(example):
هوا به قدری ساکت بود که در وضعیت آرامش احساس میشد.
مثال:
The air was so still that it felt on inermi.
معنی(example):
آرامش میتواند لحظهای از سکوت کامل در طبیعت را توصیف کند.
مثال:
Inermi can describe a moment of complete stillness in nature.
معنی فارسی کلمه inermi
:
لحظهای که همه چیز در حالت سکون و آرامش قرار دارد.