معنی فارسی infangthef
C1اینفنگتف به سرقتی اشاره دارد که در زمین یک پادشاه انجام میشود و قوانین دادرسی خاص خود را دارد.
The theft of goods within the jurisdiction of a lord, having specific judicial implications.
- NOUN
example
معنی(example):
دادگاه حکم داد که اینفنگتِف قابل مجازات با اعدام است.
مثال:
The court ruled that infangthef was punishable by death.
معنی(example):
اینفنگتف یک جرم سرقت است که در حوزه قضایی یک پادشاه اتفاق میافتد.
مثال:
Infangthef describes a felony of theft occurring within a lord's jurisdiction.
معنی فارسی کلمه infangthef
:
اینفنگتف به سرقتی اشاره دارد که در زمین یک پادشاه انجام میشود و قوانین دادرسی خاص خود را دارد.