معنی فارسی infantilized

B1

احساس کودکانه رفتار کردن با کسی است که به وضعیت ناتوانی یا کم‌توانی اشاره دارد.

Reduced to a state of being treated like a child, often rendering someone passive.

verb
معنی(verb):

To reduce (a person) to the state or status of an infant.

معنی(verb):

To treat (a person) like a child.

example
معنی(example):

او وقتی دیگران به جای او تصمیم می‌گرفتند، احساس کودکانه کرد.

مثال:

He felt infantilized when others made decisions for him.

معنی(example):

کودکانه کردن می‌تواند تأثیرات منفی بر عزت نفس فرد داشته باشد.

مثال:

Being infantilized can have negative effects on someone's self-esteem.

معنی فارسی کلمه infantilized

: معنی infantilized به فارسی

احساس کودکانه رفتار کردن با کسی است که به وضعیت ناتوانی یا کم‌توانی اشاره دارد.