معنی فارسی infare
B1به معنای ورود به یک بازار و تولید یا ارائه خدمات یا کالاها.
To make an entry into a market or field; to infiltrate.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند که بازار را با محصول جدید خود پر کنند.
مثال:
They decided to infare the market with their new product.
معنی(example):
برای نفوذ موثر به بازار نیاز به درک نیازهای مصرفکننده است.
مثال:
To infare effectively requires understanding consumer needs.
معنی فارسی کلمه infare
:
به معنای ورود به یک بازار و تولید یا ارائه خدمات یا کالاها.