معنی فارسی infecund

C1

عقیم، اشاره به عدم توانایی برای تولید مثل یا تولید فرزندان، در گیاهان، جانوران یا انسان‌ها.

Not able to produce offspring or new growth.

adjective
معنی(adjective):

Infertile

معنی(adjective):

Unable or unwilling to produce children

example
معنی(example):

برخی از گیاهان عقیم هستند و دانه تولید نمی‌کنند.

مثال:

Some plants are infecund and do not produce seeds.

معنی(example):

طبیعت عقیم خاک، ارزش کشاورزی آن را محدود می‌کند.

مثال:

The infecund nature of the soil limits its agricultural value.

معنی فارسی کلمه infecund

: معنی infecund به فارسی

عقیم، اشاره به عدم توانایی برای تولید مثل یا تولید فرزندان، در گیاهان، جانوران یا انسان‌ها.