معنی فارسی infeoff

B1

در حقوق فئودالیقراردادی است که در آن مالک زمین، مالکیت یا حقوق استفاده از زمین را به دیگران منتقل می‌کند.

To grant land or property to someone as a feudal tenant, typically in exchange for service.

example
معنی(example):

لور تصمیم گرفت به وزیرف خود زمین بدهد.

مثال:

The lord decided to infeoff his loyal vassal with land.

معنی(example):

پس از توافق، آنها به اعطای زمین به مستاجرین جدید ادامه دادند.

مثال:

After the agreement, they proceeded to infeoff the new tenants.

معنی فارسی کلمه infeoff

: معنی infeoff به فارسی

در حقوق فئودالیقراردادی است که در آن مالک زمین، مالکیت یا حقوق استفاده از زمین را به دیگران منتقل می‌کند.