معنی فارسی inferentialism
C1نظریهای که به اهمیت استنتاج در دانش و عقاید میپردازد.
A philosophical theory that emphasizes the role of inference in understanding knowledge.
- NOUN
example
معنی(example):
استنباطگرایی نظریهای دربارهٔ دانش و باور است.
مثال:
Inferentialism is a theory about knowledge and belief.
معنی(example):
بسیاری از فیلسوفان از استنباطگرایی در اپیستمولوژی حمایت میکنند.
مثال:
Many philosophers support inferentialism in epistemology.
معنی فارسی کلمه inferentialism
:
نظریهای که به اهمیت استنتاج در دانش و عقاید میپردازد.