معنی فارسی infernally

B1

به‌طور جهنمی، به شدت و به‌طور ناخوشایند.

In a hellish manner; extremely or unbearably.

example
معنی(example):

فیلم به‌طرزی جهنمی بلند بود و شنیدن هر چیز دیگری را دشوار می‌کرد.

مثال:

The movie was infernally loud, making it hard to hear anything else.

معنی(example):

او به‌طرزی جهنمی بر نظر خود اصرار داشت، علیرغم مخالفت‌ها.

مثال:

He infernally insisted on his point, despite opposition.

معنی فارسی کلمه infernally

: معنی infernally به فارسی

به‌طور جهنمی، به شدت و به‌طور ناخوشایند.