معنی فارسی inflectionally

C2

به طور مرتبط با نحو و صرف و نحوه تغییر اشکال کلمات.

In a manner related to inflection, especially in grammatical changes.

example
معنی(example):

این کلمه می‌تواند به صورت صرفی برای نشان دادن زمان گذشته استفاده شود.

مثال:

The word can be used inflectionally to show past tense.

معنی(example):

به صورت صرفی، صفت بر اساس نامی که توصیف می‌کند تغییر می‌کند.

مثال:

Inflectionally, the adjective changes based on the noun it describes.

معنی فارسی کلمه inflectionally

:

به طور مرتبط با نحو و صرف و نحوه تغییر اشکال کلمات.