معنی فارسی inflexed

B1

انحنا به معنای خم کردن یا تغییر حالت یک چیز است.

Bent or curved; not straight.

adjective
معنی(adjective):

Inflected

example
معنی(example):

حرکات انحنا شده رقصنده زیبا بود.

مثال:

The dancer's inflected movements were beautiful.

معنی(example):

او در طول اجرا صدایش را انحنا کرد.

مثال:

He inflexed his voice during the performance.

معنی فارسی کلمه inflexed

: معنی inflexed به فارسی

انحنا به معنای خم کردن یا تغییر حالت یک چیز است.