معنی فارسی influencive
B2تأثیرگذار، به معنای داشتن قدرت تأثیر گذاشتن بر دیگران.
Having the ability to influence or persuade others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سخنرانی تأثیرگذار بسیاری از مردم را به اقدام واداشت.
مثال:
The influencive speech inspired many people to take action.
معنی(example):
سبک نوشتن تأثیرگذارش، خوانندگانش را مجذوب میکند.
مثال:
Her influencive style of writing captivates her readers.
معنی فارسی کلمه influencive
:تأثیرگذار، به معنای داشتن قدرت تأثیر گذاشتن بر دیگران.