معنی فارسی influentially

B2

به‌طور تأثیرگذار، اشاره به روشی که بتواند تأثیر و تغییر ایجاد کند.

In a manner that has a significant effect on someone or something.

example
معنی(example):

او به صورت تأثیرگذار در جلسه صحبت کرد.

مثال:

She spoke influentially during the meeting.

معنی(example):

او به شکل تأثیرگذار می‌نویسد و نظرات عمومی را شکل می‌دهد.

مثال:

He writes influentially, shaping public opinion.

معنی فارسی کلمه influentially

:

به‌طور تأثیرگذار، اشاره به روشی که بتواند تأثیر و تغییر ایجاد کند.