معنی فارسی infographic

B2

نموداری که اطلاعات را به‌صورت تصویری و آسان‌فهم ارائه می‌دهد.

A visual representation of information or data.

noun
معنی(noun):

A visual representation of information

adjective
معنی(adjective):

Relating to infography

example
معنی(example):

این اینفوگرافیک داده‌ها را به‌صورت بصری نشان می‌دهد.

مثال:

The infographic shows data in a visual format.

معنی(example):

من یک اینفوگرافیک برای ارائه ساختم.

مثال:

I created an infographic for the presentation.

معنی فارسی کلمه infographic

: معنی infographic به فارسی

نموداری که اطلاعات را به‌صورت تصویری و آسان‌فهم ارائه می‌دهد.