معنی فارسی infoldment
B1در همتنیدگی، به فرآیند یا عمل تا کردن یا به هم پیوستن اشاره دارد.
The act or process of folding or being folded.
- NOUN
example
معنی(example):
تا کردن کاغذ طرح پنهانی را آشکار کرد.
مثال:
The infoldment of the paper revealed a hidden design.
معنی(example):
تا کردن داستان عمق بیشتری به شخصیتها افزود.
مثال:
The infoldment of the story added depth to the characters.
معنی فارسی کلمه infoldment
:در همتنیدگی، به فرآیند یا عمل تا کردن یا به هم پیوستن اشاره دارد.