معنی فارسی infractor
B2شخص یا چیزی که قانونی را نقض میکند.
A person who breaks a law or rule.
- NOUN
example
معنی(example):
مخالف به خاطر نقض قوانین جریمه شد.
مثال:
The infractor was fined for violating the rules.
معنی(example):
نقضکنندگان قانون با عواقب جدی روبرو میشوند.
مثال:
Infractors of the law face serious consequences.
معنی فارسی کلمه infractor
:
شخص یا چیزی که قانونی را نقض میکند.