معنی فارسی infrangible

C2 /ɪnˈfɹændʒɪbəl/

غیرقابل شکستن به معنای این است که چیزی نمی‌تواند دچار آسیب یا شکست شود.

Incapable of being broken or shattered.

adjective
معنی(adjective):

Unbreakable, indestructible, or very difficult to break.

example
معنی(example):

پیوند غیرقابل شکستن بین آنها مشهود بود.

مثال:

The infrangible bond between them was evident.

معنی(example):

روح غیرقابل شکستن او نمی‌توانست شکسته شود.

مثال:

Her infrangible spirit could not be broken.

معنی فارسی کلمه infrangible

: معنی infrangible به فارسی

غیرقابل شکستن به معنای این است که چیزی نمی‌تواند دچار آسیب یا شکست شود.