معنی فارسی infrared
B2مادون قرمز، نوعی از نور است که طول موج آن بالاتر از نور قابل رؤیت است.
Electromagnetic radiation with wavelengths longer than visible light.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
Electromagnetic radiation of a wavelength longer than visible light, but shorter than microwave radiation, having a wavelength between 700 nm and 1 mm
adjective
معنی(adjective):
Having the wavelength in the infrared.
معنی(adjective):
In the infrared spectrum.
example
معنی(example):
نور مادون قرمز برای چشم انسان نامرئی است.
مثال:
Infrared light is invisible to the human eye.
معنی(example):
ما از فناوری مادون قرمز در بسیاری از دستگاه‌ها استفاده می‌کنیم.
مثال:
We use infrared technology in many devices.
معنی فارسی کلمه infrared
:
مادون قرمز، نوعی از نور است که طول موج آن بالاتر از نور قابل رؤیت است.
