معنی فارسی infructuose

B2

بی‌ثمر، به معنای عدم حاصل بودن یا نتایج منفی و بی‌فایده در کارها.

Unproductive; not producing results.

example
معنی(example):

این گیاه بی‌ثمر بود و هیچ میوه‌ای تولید نکرد.

مثال:

The plant was infructuose and didn't produce any fruit.

معنی(example):

تلاش‌های او در درازمدت بی‌ثمر شد.

مثال:

His efforts turned out to be infructuose in the long run.

معنی فارسی کلمه infructuose

:

بی‌ثمر، به معنای عدم حاصل بودن یا نتایج منفی و بی‌فایده در کارها.