معنی فارسی ingluvial

B1

مربوط به کیسه ذخیره غذایی در پرندگان و برخی جانوران دیگر.

Relating to or denoting the crop in birds; pertaining to inglu.

example
معنی(example):

منطقه‌ی این ماده در آناتومی پرندگان نقش حیاتی در هضم دارد.

مثال:

The ingluvial area in the bird's anatomy plays a crucial role in digestion.

معنی(example):

دانشمندان به مطالعه‌ی بقایای این ماده در دیرین‌شناسی می‌پردازند.

مثال:

Scientists study the ingluvial deposits in paleontology.

معنی فارسی کلمه ingluvial

:

مربوط به کیسه ذخیره غذایی در پرندگان و برخی جانوران دیگر.