معنی فارسی ingrafter

B1

شخصی که به انجام پیوند زنی گیاهان می‌پردازد.

A person who grafts plants, typically one who specializes in horticulture.

example
معنی(example):

یک پیوندزن ماهر در هنر پیوند زدن گیاهان.

مثال:

An ingrafter skilled in the art of grafting plants.

معنی(example):

پیوندزن روند را به دانش‌آموزان توضیح داد.

مثال:

The ingrafter explained the process to the students.

معنی فارسی کلمه ingrafter

:

شخصی که به انجام پیوند زنی گیاهان می‌پردازد.