معنی فارسی ingratiatingly

B1

به طرز فریبنده و برای جلب توجه یا رضایت دیگران.

In a manner designed to gain favor or approval.

example
معنی(example):

او به طرز دلنشینی لبخند زد تا توجه او را جلب کند.

مثال:

She smiled ingratiatingly to get his attention.

معنی(example):

به طرز مغرورانه، او بیش از حد به رئیسش تحسین کرد.

مثال:

Ingratiatingly, he complimented his boss excessively.

معنی فارسی کلمه ingratiatingly

: معنی ingratiatingly به فارسی

به طرز فریبنده و برای جلب توجه یا رضایت دیگران.