معنی فارسی ingratiatory
B2چیزی که هدفش جلب توجه یا محبت دیگران است.
Intended to gain favor or approval; flattering.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اظهارات بیاعتنای او دیگران را ناراحت کرد.
مثال:
His ingratiatory remarks made others uncomfortable.
معنی(example):
او از رفتارهای بیاعتنا برای جلب نظر کمیته استفاده کرد.
مثال:
She used ingratiatory behavior to win over the committee.
معنی فارسی کلمه ingratiatory
:
چیزی که هدفش جلب توجه یا محبت دیگران است.