معنی فارسی inimitably
C1به گونهای غیرقابل تقلید، به نحوی که دیگران نتوانند مشابه آن را انجام دهند.
In a way that cannot be imitated.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به گونهای غیرقابل تقلید رقصید که تماشاگران را مجذوب کرد.
مثال:
She dances inimitably, captivating the audience.
معنی(example):
او پیانو را بهگونهای غیرقابل تقلید مینوازد، با سبکی که مخصوص خود اوست.
مثال:
He plays the piano inimitably, with a style all his own.
معنی فارسی کلمه inimitably
:
به گونهای غیرقابل تقلید، به نحوی که دیگران نتوانند مشابه آن را انجام دهند.