معنی فارسی inimitative
B2غیرقابل تقلید، به شیوهای اشاره دارد که تقلید آن دشوار است.
Of a nature that cannot be imitated; original.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فنهای غیرقابل تقلید هنرمند منتقدان را شگفتزده کرد.
مثال:
The artist's inimitative techniques wowed the critics.
معنی(example):
سبکهای غیرقابل تقلید در مد میتواند روندهای قوی ایجاد کند.
مثال:
Inimitative styles in fashion can create strong trends.
معنی فارسی کلمه inimitative
:
غیرقابل تقلید، به شیوهای اشاره دارد که تقلید آن دشوار است.