معنی فارسی iniquitable

C1

نابرابر و ناروا، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی که ناعادلانه به حساب می‌آید.

Unfair, unjust, or not equitable; typically referring to differences in treatment or distribution.

example
معنی(example):

نکوریدگی به معنای نادرست برتری نهادن بر افراد بر اساس پیشینه آنهاست.

مثال:

It is iniquitable to treat people unfairly based on their background.

معنی(example):

توزیع نابرابر ثروت به شورش اجتماعی منجر می‌شود.

مثال:

The iniquitable distribution of wealth leads to social unrest.

معنی فارسی کلمه iniquitable

: معنی iniquitable به فارسی

نابرابر و ناروا، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی که ناعادلانه به حساب می‌آید.