معنی فارسی iniquitably

B2

به معنای ناعادلانه و نابرابر، به ویژه در زمینه‌هایی که رفتار نادرست یا توزیع ناعادلانه باشد.

In an unfair or unjust manner, particularly referring to treatment or distribution.

example
معنی(example):

آنها در طول محاکمه به طرز نادرستی درمان شدند.

مثال:

They were treated iniquitably during the trial.

معنی(example):

کارگران نسبت به همتایان خود به شکل ناعادلانه‌ای پرداخت شدند.

مثال:

The workers were paid iniquitably compared to their counterparts.

معنی فارسی کلمه iniquitably

: معنی iniquitably به فارسی

به معنای ناعادلانه و نابرابر، به ویژه در زمینه‌هایی که رفتار نادرست یا توزیع ناعادلانه باشد.