معنی فارسی initiatory

B1

مربوط به آغاز یا شروع یک فرآیند یا آموزش.

Pertaining to the act of initiating something.

example
معنی(example):

کارگاه آغازین زمینه را برای یادگیری‌های آینده فراهم کرد.

مثال:

The initiatory workshop set the stage for future learning.

معنی(example):

او در یک کلاس ابتدایی برنامه‌نویسی شرکت کرد.

مثال:

She attended an initiatory class on programming.

معنی فارسی کلمه initiatory

: معنی initiatory به فارسی

مربوط به آغاز یا شروع یک فرآیند یا آموزش.