معنی فارسی injunctive
C1تزریقی، مربوط به دستوری که به منظور جلوگیری یا هدایت رفتارها صادر میشود.
Related to an injunction; serving as a legal order to compel or prohibit action.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دادگاه یک دستور تزریقی برای متوقف کردن ساخت و ساز صادر کرد.
مثال:
The court issued an injunctive relief to stop the construction.
معنی(example):
اقدامات تزریقی برای حفاظت از محیط زیست انجام شد.
مثال:
Injunctive measures were taken to protect the environment.
معنی فارسی کلمه injunctive
:تزریقی، مربوط به دستوری که به منظور جلوگیری یا هدایت رفتارها صادر میشود.