معنی فارسی inkinesses

B1

تیره‌گی، حالتی که رنگدانه‌ها در جوهر وجود دارند و باعث می‌شوند که رنگ مشکی یا تیره به نظر برسد.

The quality or state of being dark or intense in color, especially referring to ink.

example
معنی(example):

تیره بودن جوهر باعث شد نوشته بسیار مشکی باشد.

مثال:

The inkiness of the ink made the writing very bold.

معنی(example):

هنرمند به تیره‌گی جوهر در جوهر دان تحسین کرد.

مثال:

The artist admired the inkiness of the inkwell.

معنی فارسی کلمه inkinesses

: معنی inkinesses به فارسی

تیره‌گی، حالتی که رنگدانه‌ها در جوهر وجود دارند و باعث می‌شوند که رنگ مشکی یا تیره به نظر برسد.