معنی فارسی inkish

B1

بسیار شبیه به جوهر، معمولاً برای توصیف رنگ‌ها یا ویژگی‌ها استفاده می‌شود.

Having a quality reminiscent of ink; usually describes colors.

example
معنی(example):

رنگ جوهری باعث شد تا نقاشی به چشم بیاید.

مثال:

The inkish color made the painting stand out.

معنی(example):

من رنگ‌های جوهری را برای آثار هنری‌ام ترجیح می‌دهم.

مثال:

I prefer inkish shades for my artwork.

معنی فارسی کلمه inkish

: معنی inkish به فارسی

بسیار شبیه به جوهر، معمولاً برای توصیف رنگ‌ها یا ویژگی‌ها استفاده می‌شود.