معنی فارسی inkstain

B1

لکه‌ای که به دلیل ریختن جوهر روی یک سطح به وجود می‌آید.

A mark or spot left by ink.

example
معنی(example):

او به طور تصادفی جوهر روی پیراهنش ریخت و لکه جوهر به جای گذاشت.

مثال:

He accidentally dropped ink on his shirt, leaving an inkstain.

معنی(example):

لکه جوهر روی کاغذ، سند مهم را خراب کرد.

مثال:

The inkstain on the paper ruined the important document.

معنی فارسی کلمه inkstain

: معنی inkstain به فارسی

لکه‌ای که به دلیل ریختن جوهر روی یک سطح به وجود می‌آید.