معنی فارسی inlawry

B1

نسبت‌های خانوادگی ناشی از ازدواج، به ویژه در مورد افراد با پس‌زمینه‌های مختلف.

The relationships and dynamics that exist with family members by marriage.

example
معنی(example):

نسبت‌های قومی در خانواده‌های مختلط می‌تواند گاهی پیچیده باشد.

مثال:

Inlawry can sometimes be complicated in mixed families.

معنی(example):

او اغلب چالش‌های نسبت‌های قومی را در وبلاگش مورد بحث قرار می‌دهد.

مثال:

He often discusses the challenges of inlawry in his blog.

معنی فارسی کلمه inlawry

: معنی inlawry به فارسی

نسبت‌های خانوادگی ناشی از ازدواج، به ویژه در مورد افراد با پس‌زمینه‌های مختلف.