معنی فارسی inmew
B1میو میو کردن، صدا کردن گربه یا بچهگربه.
The soft, high-pitched sound made by a cat.
- VERB
example
معنی(example):
گربه دوست دارد به آرامی میو میو کند.
مثال:
The cat likes to inmew softly.
معنی(example):
میتوانید صدای میو میو بچهگربهها را بشنوید.
مثال:
You can hear the inmew of the kittens.
معنی فارسی کلمه inmew
:
میو میو کردن، صدا کردن گربه یا بچهگربه.