معنی فارسی inner tube

B2

لوله‌ای که درون تایر قرار دارد و به نگهداری هوا کمک می‌کند.

A rubber tube that is placed inside a tire to hold air.

noun
معنی(noun):

An inflatable rubber tube inserted into the casing of a pneumatic tyre/tire.

example
معنی(example):

لوله داخلی تایر صاف است.

مثال:

The inner tube of the tire is flat.

معنی(example):

ما باید لوله داخلی دوچرخه را عوض کنیم.

مثال:

We need to replace the inner tube for the bicycle.

معنی فارسی کلمه inner tube

: معنی inner tube به فارسی

لوله‌ای که درون تایر قرار دارد و به نگهداری هوا کمک می‌کند.