معنی فارسی innerspring
B2تشکی که در آن از فنرهای داخل استفاده میشود تا راحتی و پشتیبانی ارائه دهد.
A type of mattress that uses coils to provide support and comfort.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
That is constructed using springs enclosed within a padded fabric cover
example
معنی(example):
تشک فنری داخلی بسیار راحت است.
مثال:
The innerspring mattress is very comfortable.
معنی(example):
من یک تخت فنری داخلی را برای پشتیبانی بهتر ترجیح میدهم.
مثال:
I prefer an innerspring bed for better support.
معنی فارسی کلمه innerspring
:
تشکی که در آن از فنرهای داخل استفاده میشود تا راحتی و پشتیبانی ارائه دهد.