معنی فارسی innest
B1پنهانترین یا درون ترین بخش یک مکان.
The most secluded or protected part.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او گوشه آرامترین اتاق را برای مطالعه انتخاب کرد.
مثال:
He chose the innest corner of the room to read.
معنی(example):
عمیقترین نقطه جنگل دست نخورده بود.
مثال:
The innest part of the forest was untouched.
معنی فارسی کلمه innest
:
پنهانترین یا درون ترین بخش یک مکان.