معنی فارسی innocentness

B1

معصومیت، حالت یا کیفیت بی‌گناه بودن یا فاقد هرگونه نیتی بد.

The quality of being innocent; lacking malice or wrongdoing.

example
معنی(example):

معصومیت او در رفتارهایش واضح بود.

مثال:

Her innocentness was apparent in her actions.

معنی(example):

معصومیت کودکان تازه‌کننده بود.

مثال:

The innocentness of the children was refreshing.

معنی فارسی کلمه innocentness

: معنی innocentness به فارسی

معصومیت، حالت یا کیفیت بی‌گناه بودن یا فاقد هرگونه نیتی بد.