معنی فارسی innoculated

B1

واکسینه شده، به وضعیت فرد یا موجودی اطلاق می‌شود که واکسن دریافت کرده است.

Having received a vaccine to provide immunity against a disease.

example
معنی(example):

آنها جمعیت را برای محافظت در برابر شیوع بیماری واکسینه کرده‌اند.

مثال:

They have inoculated the population to protect against outbreaks.

معنی(example):

گاوها واکسینه شده‌اند تا از گسترش عفونت جلوگیری شود.

مثال:

The cattle have been inoculated to prevent the spread of infection.

معنی فارسی کلمه innoculated

: معنی innoculated به فارسی

واکسینه شده، به وضعیت فرد یا موجودی اطلاق می‌شود که واکسن دریافت کرده است.