معنی فارسی innoculating
B1واکسینه کردن، فرآیند انجام عمل واکسیناسیون.
The act of administering a vaccine to a person or animal.
- VERB
example
معنی(example):
این کلینیک هر جمعه بیماران را واکسینه میکند.
مثال:
The clinic is inoculating patients every Friday.
معنی(example):
او در حال واکسینه کردن گیاهان است تا از رشد آنها اطمینان حاصل کند.
مثال:
She is inoculating the plants to ensure their growth.
معنی فارسی کلمه innoculating
:
واکسینه کردن، فرآیند انجام عمل واکسیناسیون.