معنی فارسی innominable
C2غیرقابل توصیف به معنای عمل یا پدیدهای است که به دلیل شدت یا بینظیریاش نمیتوان آن را با کلمات بیان کرد.
Deserving of being beyond naming or description, often due to extreme nature.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بیعدالتی به قدری غیرقابل توصیف بود که مردم عصبانی شدند.
مثال:
The injustice was so innominable that people were outraged.
معنی(example):
چنین اقداماتی در جوامع متمدن غالباً به عنوان غیرقابل توصیف تلقی میشوند.
مثال:
Such acts are often seen as innominable in civilized societies.
معنی فارسی کلمه innominable
:غیرقابل توصیف به معنای عمل یا پدیدهای است که به دلیل شدت یا بینظیریاش نمیتوان آن را با کلمات بیان کرد.