معنی فارسی inoffensively

B1

به‌طور بی‌خطر، به صورتی که هیچ‌کس را ناراحت نکند یا آزار ندهد.

In a manner that does not cause offense.

example
معنی(example):

او به طور بی‌خطر صحبت کرد و اطمینان حاصل کرد که همه احساس شامل بودن کنند.

مثال:

She spoke inoffensively, ensuring everyone felt included.

معنی(example):

جوک‌ها به طور بی‌خطر گفته شدند و جو را سبک کردند.

مثال:

The jokes were told inoffensively, making the atmosphere light.

معنی فارسی کلمه inoffensively

:

به‌طور بی‌خطر، به صورتی که هیچ‌کس را ناراحت نکند یا آزار ندهد.