معنی فارسی inofficial
B1غیررسمی، نشاندهنده وضعیت یا عملی که به طور رسمی انجام نمیشود.
Not official; not recognized by formal authority.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جلسه بهعنوان غیررسمی اعلام شد، بنابراین یادداشتی گرفته نشد.
مثال:
The meeting was declared inofficial, so notes were not taken.
معنی(example):
او یک جلسه غیررسمی برگزار کرد تا درباره پروژه صحبت کند.
مثال:
He held an inofficial gathering to discuss the project.
معنی فارسی کلمه inofficial
:غیررسمی، نشاندهنده وضعیت یا عملی که به طور رسمی انجام نمیشود.