معنی فارسی inofficially

B1

به‌طور غیررسمی، به شیوه‌ای که به صورت رسمی انجام نمی‌شود.

In a manner that is not formal or officially recognized.

example
معنی(example):

آنها غیررسمی توافق کردند که با هم در پروژه کار کنند.

مثال:

They inofficially agreed to work together on the project.

معنی(example):

او به‌طور غیررسمی به گردهمایی دعوت شد.

مثال:

She was inofficially invited to the gathering.

معنی فارسی کلمه inofficially

:

به‌طور غیررسمی، به شیوه‌ای که به صورت رسمی انجام نمی‌شود.