معنی فارسی inordinary

B2

inordinary به معنای غیرمعمول یا خاص است و به ویژگی‌هایی اشاره دارد که از عادت یا انتظار فراتر می‌روند.

Remarkable or unusual; not ordinary.

example
معنی(example):

استعداد غیرمعمول او همه را در نمایشگاه هنری تحت تاثیر قرار داد.

مثال:

Her inordinary talent impressed everyone at the art show.

معنی(example):

او در طول بحران شجاعت غیرمعمولی از خود نشان داد.

مثال:

He showed inordinary bravery during the crisis.

معنی فارسی کلمه inordinary

: معنی inordinary به فارسی

inordinary به معنای غیرمعمول یا خاص است و به ویژگی‌هایی اشاره دارد که از عادت یا انتظار فراتر می‌روند.