معنی فارسی inordinance

B2

inordinance به مواردی اشاره دارد که در آن قوانین یا مقررات به طور غیرمعمول و بی‌نظمی وضع می‌شوند.

The state of being excessive or irregular in ordinances.

example
معنی(example):

زیادی مقررات بسیاری را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The inordinance of the regulations surprised many.

معنی(example):

در نحوه اعمال قوانین بی‌نظمی وجود داشت.

مثال:

There was an inordinance in how the rules were applied.

معنی فارسی کلمه inordinance

: معنی inordinance به فارسی

inordinance به مواردی اشاره دارد که در آن قوانین یا مقررات به طور غیرمعمول و بی‌نظمی وضع می‌شوند.